بهشت های رنگارنگ

جهنمی تاریک

 این 

 چه بیهوده تقدیرست

 

چگونه می توان

سردی این تئاتر بی انتها را 

اینگونه گرم کرد


خط پایان این درد را

کجا می توان یافت



ما را که هیچ... 


دلم میسوزد

برای قدرتی بیکران

که راز دلتنگی اش را

به پیامبرانی می گوید

که به روزهای خوب

امیدوارند


در منتها علیه یأس

کاش، 

دلخوشی های خدا را

میفهمیدم


 احمدعلی رسولی