در میان مه

آینه در آینه

تصویر توست

گویی که شیشه ها را

به بند کشیده ای

ماه را به تصویر کشیده ای

ساعت را...

به آتیش کشیده ای


می رقصد سکوت

با غریو تنهایی

 در برابر بغض هایی

 که سینه دیوار را

 نشانه گرفته اند

 و پنجره هایی 

 که غروب را

 باور کرده اند


ولیکن

آوای مهر را

باید شنید

حتی به زیر خاکستر


سرانجام روزی

طنین نگاهم

گم می شود درون آینه ها 

جایی که لبانت ترانه ای را 

بلند می خواند


احمدعلی رسولی