۱۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

نئشگی

اسرار و جنون خفته با هم دارد


در عمق نگاه خویش مرهم دارد


من مِی نزدم ولی سرم می گردد 


چشمان تو نئشگی مبهم دارد


احمدعلی رسولی 

۲۸ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

تغلیظ

گاهی تنت میان افق ریز می شود


ته مانده ی نگاه تو تغلیظ می شود


شاید که بعد زمستان بهار هست


اما بدان بدون تو پاییز می شود


احمدعلی رسولی 

۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

عذاب کن

باران بگیر و آتش من را خراب کن

 

یا گُر بگیر و این دل من را عذاب کن


گَر می کنی تو مرا سر در هوا عزیز


دستم بگیر و جام مرا در شراب کن


احمدعلی رسولی 

۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

جزیره

هر قدر نگاه کرده ام پیدا نیست


نه خوابی و نه تابی و نه رویا نیست 


من مثل همان جزیره ی متروکم


در دور و برم صدای یک دریا نیست


احمدعلی رسولی 

۱۹ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

خش خش

آن لحظه که یخ از نگهَت نازل شد


بین من و دل، چشمه ی خون حائل شد


خش خش زده با چهره ی زردم دیدم


هر غنچه ی باغم به درک واصل شد


احمدعلی رسولی 

۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

ساحل

یک عالمه غصه در خودش حل کرده


هر جشن و خوشی که بود منحل کرده


در شهر کویر و این دل لا کردار


ناگاه چه شد هوای ساحل کرده


احمدعلی رسولی 

۱۰ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

پیوستی

آرام سکوت عشق را بشکستی


آرام به موج بادها دلبستی


هر چند به عطر دامنت معتادم


آرام به خاطرات خوش پیوستی


احمدعلی رسولی یزدی

۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

انتخابات

در کشور من، شعارها در سخن است


از راست و چپ تشکر از هموطن است

 

دادند چه وعده های خوبی اما


چشمان تو انتخاب قطعی من است


احمدعلی رسولی یزدی

۰۹ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

رها کردی

یک خرمن پیچک را در باد رها کردی


با چشم قناری ها ای دوست چه ها کردی


دیدار شود یا نه در فکر شما هستیم


هر چند که دستانم در دست خدا کردی


احمدعلی رسولی 
۰۷ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

مشکل لاینحل

باید که نگاه دارد این مشعل را


تا حل کند آن مشکل لاینحل را


چندیست که فکر و ذکر دریا شده است


آتش بزند چگونه یک جنگل را


احمدعلی رسولی 

۰۵ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی