پروانه می شوم از عطر خوش تنی
پرواز می کنم از مرداب پر لجنی
حجب و حیای تو ثابت شده، ولی
خود را برهنه بکن برای همچو منی
احمدرسولی علی
پروانه می شوم از عطر خوش تنی
پرواز می کنم از مرداب پر لجنی
حجب و حیای تو ثابت شده، ولی
خود را برهنه بکن برای همچو منی
احمدرسولی علی
آبی تر از آنی که جان هِدیه کنم
اشکی بزنم کنار و خون گریه کنم
تو ماه شبی و من غباری نیستم
بگذار که سر به سویِ بادیه کنم
احمدعلی رسولی
در کافه نشسته ام به صرفِ قهوه
بر روی لبان توست خنده، قهوه
من مات نگاه تو شدم یک لحظه
در چشم تو بود قهوه قهوه قهوه...
احمد علی رسولی
دستم نزنید پرنده هستم در خواب
دیریست ندیده ام ، یک لحظه یِ ناب
دل مزرعه یِ نگاه من خشکیده است
ذبحم بکنید بدونِ یک قطره ی آب
احمدعلی رسولی
ماه ِمن دور حصارِ شب ،تماشایی شده
حالت چشمش، نگاهش، وای، رویایی شده
گرچه از آغوش گرمش سهم من تنهایی است
در خیالش راه رفتن کار زیبایی شده
احمدعلی رسولی
آیینه ی مهر آسمان دریا بود
آن سنگ صبور جاودان دریا بود
زیبایی رقص موج ها با صخره
مرموزترین جای جهان دریا بود
احمدعلی رسولی
خوابش نگرفت شُمرد تا صد
او مانده و یک خاطره ی بد
موسیقیِ بی کلام ساعت
از روی درخت کلاغ پر زد
احمدعلی رسولی
با لمس تو من به سوی یک پروازم
چون سوز بنان نهفته در آوازم
از چشم خمار تو دلم نعشه شده
من کی بکشم لبان تو طنازم
احمدعلی رسولی
ای قبله ی آتشین دلم تنگ تو است
بیداری شب های من همرنگ تو است
آرامش قلب من در این تنهایی
تنها تنها صدای آهنگ تو است
احمد علی رسولی
ای ماه شبم، گلم، پری ناز
بی یاد تو چشم کی کنم باز
بر روی لبت دو بوسه کردم
پیچید در آسمان چو آواز
احمدعلی رسولی