۱۱ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

جنگل اطلسی

سوره های همیشه پنهانم، دست در دست آیه می خشکند


جنگل خیس اطلسی هایم، چه بسا بی گلایه می خشکند


سردی هوا چنانی بود که نفس تا نفس خزانی بود


چشم هایم به دور آغوشت، در گذار سایه می خشکند


احمدعلی رسولی 

۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

جنون تکراری

درون قاب خیابان هوای هر روزی


قدم کنار درختان، چه فصل جانسوزی


 و تف به عقربه ها در جنون تکراری


 که پشت پنجره تنها، صدای دیروزی


احمدعلی رسولی 

۲۴ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

نیمه های شب

غلتیده آسمان از چشمه های شب


بر سایه های نور بر خیمه های شب


آرامشی گرفت کابوس های من


از ناله های قو در نیمه های شب


احمدعلی رسولی 

۱۹ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

قایق

چرخید و درون قصه گویا گم شد


از داخل شهر های دنیا گم شد


آن قایق دل شکسته از ساحل ها 


در عمق دل آبی دریا گم شد


احمدعلی رسولی 

۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

دریا

از عمق کویرِ دل به جوشان دریا


دل را ببر از بادِ پریشان، دریا


آنگاه سری بزن به احوال بدم


بر ساحل من موج بپاشان دریا


احمدعلی رسولی 

۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۵۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

روبانی

گَوَنی داخل بیابانی به تنش گیر کرده روبانی


ساکت و بیصدا نشسته ولی، در دلش بادهای طوفانی


بعد سال ها غم و عزلت، همنشینی کنار خود دیده


او از آغوش بند خوشحال است، قاصدک عشق می دانی؟ 


احمدعلی رسولی

۱۳ مهر ۹۴ ، ۲۰:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

سردی چشمانش

می سوخت درون سردی چشمانش


پر هم نکشد پرنده ی بی جانش


در عقربه های ساعتش می پیچید


دردی بسیار بدتر از دندانش


احمدعلی رسولی 

۰۶ مهر ۹۴ ، ۰۹:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

لحظه ی دیدار

دلِ من چند صباحیست بسی می لرزد


شعله ای هست که با یک نفسی می لرزد


دیر سالیست که سنگ است نمی دانم که


او چرا لحظه ی دیدار کسی می لرزد


احمدعلی رسولی 

۰۶ مهر ۹۴ ، ۰۹:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

آبی کبود

گرچه این آسمان من تنهاس، تو ولی آبیِ کبودم باش


من سقوطی نکرده در خویشم، تو بیا ناجی فرودم باش


مثل پروانه در دل آتش، سوی آغوش تو عطش دارم


تو ولی ساز های غمگین باش، آخرین لحظه ی سرودم باش


احمدعلی رسولی 

۰۶ مهر ۹۴ ، ۰۸:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی

مد نظر

آخرین لحظه ی دیدار، ز بَر خواهم داشت


کمی از حال تو از دور خبر خواهم داشت


شاید عطر نفست دست فراموشی رفت


پاکی چشم تو را مد نظر خواهم داشت


احمدعلی رسولی 

۰۶ مهر ۹۴ ، ۰۷:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
احمد علی رسولی یزدی