در پیچ و تاب دست ها

دود های رها شده

خرامانه می رقصند

تا شادی شان را

از پایان اسارت

نشان دهند


و درد... 

این هیچ مرگبار مخوف

زیر نقاب چهره ها

جولان می دهد

تا صاحبانش را

به خنده های دروغین

فرا خواند

و آنها را

همچون مترسک های فریبکار

به مضحکه می گیرد


اینک 

در میانه های شب

صدای تکان خوردن

زنجیره های اسارت

با مخلوطی از

فریاد های بی آلایش

سمفونی زیبایی را

پدید آورده

که آواز حقیقت را

به گوش آسمان ها میرساند

احمدعلی رسولی