دارایی ام
یک عالمه حرفِ مانده...
بیایید،
مالیاتش را بگیرید!
احمدعلی رسولی
دارایی ام
یک عالمه حرفِ مانده...
بیایید،
مالیاتش را بگیرید!
احمدعلی رسولی
این عمر که در مراحل آخِر بود
هر چیز به غیر تو چرا حاضر بود
مانند شفق، خسوف یا سونامی
دیدار تو یک پدیده ی نادر بود
خوشبحال کافران
که در تمام دنیا
بدون هیچ شاخه ای،
هم دینند.
احمدعلی رسولی
درد عشقی همیشه شامل بود
از گذارِ زمان که غافل بود
ان همه موج های پی در پی
شعر دریا برای ساحل بود
احمدعلی رسولی
یک عالمه خون زمینه یِ پُستر بود
دنیا که نه اهل صلح، گانگستر بود
احوال دلِ گرفته و بارانیم
مانند غروبِ شهر منچستر بود
احمدعلی رسولی